حسام آرمندهی (موسس اپلیکیشن کافه بازار)
حسام آرمندهی (موسس اپلیکیشن کافه بازار)
حسام ارمندهی مدیر عامل جوان مجموعه ای بزرگ سازنده اپلیکیشن معروف "کافه بازار" است. او لیسانس علوم کامپیوتر از دانشگاه صنعتی شریف را دارد و برای ادامه تحصیل در رشته کارآفرینی پذیرش دانشگاه چالمرز سوئد را گرفت. بعد از مدتی در سفر به ایران با دوستان قدیمی خود از جمله رضا محمدی را ملاقات کرد که روی پروژه "فارسی تل" کار می کردند از پروژه آنها خوشش آمد و به جمع آنها پیوست.پس از چند وقت تصمیم گرفتند که ماهیت شرکت را که بسیار در محصولش سرمایهگذاری شده بود تغییر دهند. به همین خاطر سراغ ایدهی راهاندازی اپ استور رفتند . در زمان آغاز پروژه، اندروید مارکت گوگل و اپ استورهای سامسونگ و سونی وجود داشتند. اولی خدماتش بر روی ایرانیان تحریم بود و مابقی فعالیت چندان جدی و قدرتمندی نداشتند و محدود به یک برند گوشی هم بودند. بهمن ماه ۸۹ نسخه اولیه اپلیکیشن بازار به صورت مستقل شکل گرفت و همان زمان در اولین نمایشگاهی با عنوان کنگره موبایل ایران نسبت به معرفی آن اقدام کردند.
قبل از به وجود آمدن بازار بازار، اکثر کاربران مجبور بودند نصب اپلیکیشن ها را از طریق کامپیوتر و یا مغازههای فروش موبایل انجام دهند اما ساختار متفاوت بازار باعث شد این فرآیند دستخوش تغییر و بسیار سادهتر شود و بر همین اساس آنها بازخوردهای مثبتی را در آن نمایشگاه دریافت کردند. بعد از نمایشگاه این برنامه را در دو فروم فارسی قرار دادند تا بازخوردهای بیشتری را از مردم دریافت نمایند؛ همین اقدام باعث شده تا بازار مورد توجه برخی از رسانه ها و خبرگزاری ها قرار گیرد؛ مطالبی که در مورد بازار نوشته شد موج عجیبی را به وجود آورد به طوری که در 3 ماه اول فعالیت بازار توانستند به ۱۰۰ هزار کاربر دست یابد.
در تابستان سال ۹۰ در خصوص نصب بازار به صورت پیشفرض بر روی دستگاه با سونی وارد مذاکره شدند؛ این شرکت نماینده رسمی خود را از انگلستان به ایران فرستاد. وی کار آنها را دید و تایید کرد؛ اما پس از مدتی گفتند به خاطر تحریمها نمیتوانند با ایران همکاری کنند، موسسین کافه بازا ر کار را ادامه دادند و اواخر تابستان همان سال قابلیت پرداخت اینترنتی را در بازار ایجاد کردند.در ابتدا سعی داشتتند از تبلیغات بنری کسب درآمد کنند اما با جلوتر رفتن کار تصمیم گرفته شد که فروش برنامه را نیز امتحان کنند. بر همین اساس یک تقویم فارسی که توسط مجموعه خودشان توسعه داده شده بود را بر روی بازار قرار دادند.در آن زمان استفاده از تقویم فارسی را برای یک ماه رایگان بود و بعد از راه افتادن قابلیت پرداخت و گذشت یکماه، برای داشتن نسخه کامل، کاربر باید مجدداً به بازار میآمد و نسخهی کامل تقویم فارسی را خریداری میکرد. پس از راه افتادن قابلیت پرداخت کمکم از شرکتهای توسعهدهنده نرمافزار، ایمیلهای درخواست انتشار اپ در بازار را دریافت کردند.
نام اپلیکیشن "کافه بازار" چگونه انتخاب شد؟
هنگامی که فروشگاه اپلیکیشن خود را راه اندازی کردند دامنه getbazaar.co را از روی getfirefox.com ثبت کردند. در آن زمان از طریق این دامنه کاربران می توانستند اپلیکیشن بازار را دانلود کنند.
بعد ها که سرویس های بیشتری از جمله کاتالوگ وبی و پنل توسعهدهندگان را به مجموعه اضافه کردند و تصمیم گرفتند تا دامنه را عوض کنند. ایدهی اولیه برای نام جدید «کف بازار» بود اما رئیس وقت هیئت مدیره نام " کافه بازار" را پیشنهاد داد. من نیز با توجه به اینکه نوشتار انگلیسی دو نام تفاوتی با یکدیگر نداشت با این نام مخالفت نکردم. به مرور اما این نام کافه بازار بود که بر سر زبان ها افتاد.
حسام ارمندهی رشد کافه بازار را اینگونه توصیف می کند:
" یک سال بعد از راهاندازی پرداخت در بازار، پرداخت درون برنامهای را راهانداختیم که تقریباً همزمان با راهاندازی «دیوار» شد.برای اینکه بتوانیم به جایگاه کنونی دست پیدا کنیم، فراز و نشیب های بسیاری را پشت سر گذاشتیم. کسب و کاری را برای فعالیت انتخاب کرده بودیم، که قبل از ما کسی تجربه پیاده سازی آن را نداشت و بر همین اساس موفقیت آن در هالهای از ابهام بود. شیب رشد کاربر با شیب درآمدزایی ما برابری نداشت. در یک سال اول که سرمایهگذاری در فارسیتل انجام شده و تقریباً هیچ بازگشتی نداشت ما از طریق پروژهای که به موازات بازار قبول کردیم، هزینهها را پوشش دادیم. در ابتدا بازار ناشناخته بود؛ وما درآمد نداشتیم؛ اما تنها یکبار پروژهای را از خارج مجموعه پذیرفتیم و بعد از آن شرکت کامل متکی به درآمدهای خود بود.ما سهامدارانی از خارج از مؤسسین داریم اما همانطور که گفتم سهامداری در قالب سرمایهگذاری جدی نبوده و بازار متکی بر درآمدهای خود حاصل از تخصص نیروی انسانی و نه سرمایهیگذاری مالی رشد کرده است. در ابتدای کار کافه بازار چون اپلیکیشن های فارسی زیادی برای فروش وجود نداشت تصمیم گرفتیم این ایده را با فروش شارژ ایرانسل و گیف کارت آغاز کنیم و خرید اینترنتی بر روی موبایل را برای کاربران به عادت تبدیل کنیم. اما پس از مدتی به این نتیجه رسیدیم که باید تمرکز خود را تنها بر روی اپلیکیشن ها قرار دهیم و از درآمدهایی که ما را از هستهی اصلی کسب و کارمان دور میکند پرهیز کنیم. فروش برنامه یا به موفقیت می رسید یا پروژه ما با شکست مواجه می شد؛ و ما این ریسک را پذیرفتیم. جالب است که هنوز هم اپ استورهایی در ایران وجود دارند که کارت شارژ می فروشند. موفقیت ما از درآمدزایی بر اساس پرداختهای خرد باعث شد که صنعت جدیدی در ایران پیرامون تولید اپلیکیشنهای موبایل به وجود آید. شکلگیری این صنعت، حاصل ریسکی که ما کردیم و همراهی توسعهدهندگان بود. افرادی که اکنون بسیاری از آنها خود صاحب شرکت هستند و درآمدهایی چند ده میلیونی از اپلیکیشن های خود به دست می آورند.اما اینکه سرویسی را ایجاد کنید که به فیلتر باقی ماندن چند سایت کمک کند، کاربران نسبت به شما دید مثبتی نخواهند داشت."
آرمندهی در مورد شایعه ویروسی بودن بازار معتقد است که، خود بازار که قطعاً ویروس ندارد؛ اگر داشت تا به حال شرکت انها به علت بدنامی تعطیل شده بود ولی ممکن است برخی برنامههای اندروید که در گوگلپلی یا دیگر اپاستورها هستند مشکلدار باشند. اپلیکیشنهای خارجی در گوگلپلی به سرعت و بدون نظارت منتشر میشوند ولی در اپاستور اپل تا حد خوبی برنامه آنالیز شده و برنامههای ناقص یا ویروسی و مشکلدار روی خروجی قرار نمیگیرند؛ نظارت ما چیزی مابین اپل و گوگل است؛ آنها بر روی برنامهها نظارت دارند و از انتشار موارد مشکوک جلوگیری میکنند.
ایشان همچنین خاطرنشان کردند که ، جدای از این شایعات مردم به آنها اعتماد دارند و شایعات را نیز باور نمیکنند؛ اگر به این حرفها توجه میکردند بازار تا این حد پیشرفت نمیکرد و این صنعت نیز شکل نمیگرفت. در درجه اول، منبع این شایعات فروشگاههایی هستند که میخواهند بر روی گوشیها برنامه نصب کنند و از این طریق درآمدی چند دههزار تومانی علاوه بر فروش گوشی داشته باشند یا اینکه خود را نسبت به رقبایشان متمایز کنند. این کار ضررهای فراوانی دارد: اول اینکه امکان نظارت بر بازاری که به میلیونها کاربر خدمت رسانی میکند وجود دارد ولی ریسک ویروسی بودن اپهای انتخابی مغازههای بینام و نشان بسیار بالاتر است. اپها چون آنلاین نیستند معمولاً نسخههای قدیمیترشان نصب میشود که پر از ایراد است و با دستگاههای بهروزتر همخوانی ندارد. کاربر در برنامههای نصب شده توسط مغازهدار حق انتخاب ندارد و نمیتواند نظرات دیگران را در مورد آن برنامه پیش از نصب مطالعه کند. اینها همه به جز مسائل ناقض حق تولیدکننده نرمافزار هست که سود نصب برنامهاش به جای اینکه به خودش برسد و به تولید بیشتر کمک کند به واسطههای نصاب برنامه میرسد. منشع برخی از این شایعات از طرف شرکتهای وارد کننده یا گارانتی کننده موبایل در ایران هست. در نمایندگیهای شرکتهایی که بعضاً خود اپاستوری هم داشتهاند و رقیب ما بودهاند، شایعات این چنینی فراوان به گوش میرسد. برای مثال برخی از گارانتیها به کاربر که برای خرابی دستگاه خود مراجعه کرده، اعلام میکنند که بازار باعث این خرابی بوده و از ارائه خدماتی که متعهد به انجامش هستند امتناع میورزند. حتی این موضوع برای خود من هم اتفاق افتاده است و متأسفانه کیفیت گارانتیها در ایران بسیار اسفناک است.
به طور کل نرمافزار همه جا به یک شکل عمل میکند و از لحاظ فنی امکانپذیر نیست که بازار روی یک دستگاه باعث خرابی شود و روی میلیونها دستگاه دیگر به درستی کار کند. اما مهم مردم هستند که خود حقایق پشت پرده و انگیزهها را به خوبی متوجه میشوند و اعتمادی به این شایعات نمیکنند. اگر بازار هم وجود نداشت بههرحال این شرکتها بهانهای برای عدم ارائهی خدمات گارانتی به مشتریان پیدا میکردند.
شروع همکاری با شرکت های بزرگ بازی در دنیا
از همان سال 90 آنها بدنبال ارائهی رسمی اپلیکیشن خارجی بودند و خود را به اپلیکیشنهای فارسی و داخلی محدود نکردند. آنها همچنین برای پایبندی به اخلاقیات هرگز اپلیکیشن کرک شده غیر رایگان را در بازار منتشر نکردند اولین بازی که به سراغ آن رفتند بازی معروف آن زمان، اسپرینکل (Sprinkle) بود که توسط دو برنامهنویس سوئدی تولید شده بود. آنها با این دونفر ارتباط ایمیلی برقرار کردند و خواستند برنامه خود را به بازار بیاورند، اما گفتند به خاطر کمبود نیروی انسانی نمی توانند وقت بگذارند و بر انتشارش بر روی مارکتی دیگر نظارت کنند. بعد از بارها و بارها تلاش بالاخره توانستند از طریق واسطهای همین بازیساز را به بازار ایران جذب کنند.
در سال ۹۱ نمایندهای از GAMELOFT با دعوت شرکت بییپ برای سخنرانی در دومین کنگره موبایل به ایران آمد؛ آقای آزمندی پس از سخنرانی وی در کارگاه، در مورد ارائه بازیهای اندرویدی این شرکت در ایران با او صحبت کردند و از طریق ایمیل با هم در ارتباط قرار گرفتند. مدتها بحثهای آنها مسکوت ماند و ماهها زمان گذاشته شد و کار فنی صورت گرفت تا توانستند پای این بازیساز بزرگ را به ایران باز کنند و امکان خرید محصولات درون برنامهای از طریق کارتهای بانکی ایران را در محصولات یکی از بهترین بازیسازهای جهان به ایرانیان ارائه کنیم.
محدودیتهای ایران
در شروع کافه بازار روی یک سرور مجازی در خارج از ایران قرار داشت که هزینهاش ماهی چند دلار بیشتر نبود. کمکم که کاربران بیشتر استقبال کردند هزینههای ترافیک مهم شد و ارزبری فراوانی از این بابت رخ داد. سرور را بعد از مدتی به ایران منتقل کردند شرکت ندا رایانه به آنها لطف کرد و تقریباً یک سال، بازار در سرورهای این شرکت به رایگان میزبانی میشد؛ بعد که احساس کردند این مسأله به این شرکت لطمه اقتصادی میزند دوباره سرور را به خارج منتقل کردند. تا اینکه گزینهی میزبانی در دیتاسنتر LCT متعلق به شرکت زیر ساخت فراهم شد. از وقتی به ایران آمدند سرعت دانلود برنامه و همچنین آهنگ توسعه آنها بیشتر شد و توانستند سرویسهای بیشتری ارائه دهند. دولت مشوقهایی برای میزبانی خدمات داخلی در داخل کشور در نظر گرفت. از آن به بعد شرکتهای متعددی به سراغ آنها آمدند و به واسطه مشوقهایی که وجود داشت، به آنها پیشنهاد میزبانی رایگان دادند..
رمز موفقیت کافه بازار
اقای ارمندهی و همکارانش همیشه تمرکزشان روی محصول است و سعی میکنند بهترین محصول و خدمات را ارائه کنند در کسب و کار آنها بازاریابی و تبلیغات تنها سرعت دستیابی به موفقیت را تغییر میدهند اما محصول است که تعیین کننده است.
اولویت بندی مناسب، تمرکز و توانایی «نه» گفتن به موقعیتها و پیشنهادات جذاب که همسو با هدف اصلی کار نیست اهمیت بسیار بالایی دارد.
چند ماه پیش شرکت آنها به عنوان شرکت دانش بنیان شناخته شد و امیدوارند بتوانند از تمام مزایای آن بهره مند شوند.
خانواده کافه بازار
درحال حاضر بیش از ۷۰ نفر به طور مستقیم با آنها همکاری میکنند و هر نیروی خوبی ببینند جذب می کنند. تمرکز آنها بر این است که بهترین افراد فنی، اجرایی و اداری را جذب کنند. به عنوان مثال حدود 15 نفر به صورت 3 شیفته در «دیوار» کار می کنند که توانسته بازدهی کار ما را به 30 هزار آگهی در روز برساند. ما جذب چنین نیروهایی را در برنامه داریم.