انتقال فناوری
انتقال فناوری
انتقال فناوری، در واقع روند انتقال مهارتها، دانش، فناوری، روشهای تولید، نمونههای تولید میان دولت و دانشگاهها و موسسات دیگر جهت اطمینان از پیشرفتهای علمی و فنی میباشد که در بین طیف وسیعی از کاربرانی که میتوانند در توسعه و بهرهبرداری هر چه بیشتر محصولات جدید، فرایندها، برنامهها ی کاربردی، مواد و خدمات مختلف گام بردارند به انجام میرسد.
انواع انتقال فناوری
انتقال فناوری به دو گونه صورت میگیرد: انتقال عمودي و انتقال افقی.
انتقال عمودي: در انتقال عمودي یا انتقال تحقیق و توسعه، اطلاعات فنی و یافتههای تحقیقات کاربردي به مرحله توسعه و طراحی مهندسی انتقال مییابد و سپس با تجاري شدن تکنولوژي به فرایند تولید وارد میشود.
انتقال افقی: در انتقال افقی، تکنولوژي از یک سطح توانمندي در یک کشور به همان سطح توانمندي در محل دیگري منتقل میشود. در این حالت هرچه سطح گیرنده تکنولوژي بالاتر باشد هزینه انتقال تکنولوژي کاهش مییابد و جذب آن به صورت موثرتري انجام میشود.
با مطالعه سابقه پیشرفت برخی کشورهاي در حال توسعه، خصوصاً کشورهاي شرق و جنوب شرق آسیا ملاحظه میشود که آنها در مسیر توسعه، بنیان فناوری کشور خود را از طریق انتقال آن از سایر کشورهاي توسعهیافته، تقویت کرده و سپس با ایجاد زیربناي اقتصادي مناسب، درصدد تقویت مراکز دانشگاهی و پژوهش خود آمدهاند. اگر کشورهاي در حال توسعه به عنوان یک راه حل دیگر قصد دارند که خود دانشهای علمی و فناوری لازم جهت توسعه اقتصادي را بدون بهرهگیری از دانشهای موجود که نتیجه تحقیقات پژوهشگران و اندیشمندان جهان است کسب کنند، این نه تنها عملی بس مشکل است، بلکه باعث اتلاف غیرمنطقی نیروها و منابع میشود. از طرفی دیگر دستیابی به چنین هدفی در مدت زمانی کم امکانپذیر نیست. لذا براي کاستن فاصله تکنولوژي بین کشورهاي پیشرفته و کشورهاي در حال توسعه، انتقال دانش علمی و فناوری بهترین گزینه است.
انگلستان از نظر تاريخى اولين کشور انتقالدهنده فناورى مدرن بوده و کشورهاى اروپاى غربى دریافتکنندگان اصلی این دانش را تشکيل میدادند. تحول فعالیتهای تحقيق و توسعه در اروپا و متعاقباً در امريکا به انگلستان اجازه حفظ برترى تعیینکننده را نداد، به طورى که امروزه امريکا در رأس کشورهای تولیدکننده و صادرکننده فناورى قرار دارد. با وجود اين تحقيق و توسعه در ژاپن امکان اين تصور را میدهد که در آینده نزديک جانشين امريکا گردد. امريکا، ژاپن، و آلمان به ترتيب رتبه اول انتقال فناورى و به دنبال آنها فرانسه، انگليس و ايتاليا رتبه بعدى را در جهان دارا هستند.
با توجه به توضیحات ارائه شده کشورهای درحال توسعه می توانند درس های پرارزشی از تجربه موفقیت آمیز بعضی از کشورهای صنعتی و تازه صنعتی شده بخصوص کشورهای واقع درشرق آسیا و آمریکای لاتین درامر توسعه فناوری و صنعتی بگیرند. تجربه موفقیت آمیز این کشورها نشان داده است که فراگیری و انتقال گسترده فناوریهای مناسب و مدرن به این کشورها، آن ها را قادر می سازد تا بر بهره وری خود بیفزایند و درنتیجه به توسعه سریع صنعتی این کشورها منجر شده است. بعنوان مثال، کشورهایی نظیر کره جنوبی،تایوان، برزیل و مکزیک بیشتر ازطریق واردات و انتقال فناوری خارجی به عنوان کشورهای تازه صنعتی شده در شرق آسیا و آمریکای لاتین مطرح هستند. بطورکلی عوامل موقعیت این کشورها را می توان به دوعامل درونی و بیرونی تقسیم کرد. در درون این کشورها، عزم ملی برای توسعه فناوری سرلوحه همه برنامه ریزی ها و اقدامات قرارگرفته و کلیه بسترها و ساختارهای لازم برای تحقق این امر آماده شده است. در بیرون نیز، به دلیل اشباع شدن فضای سرمایهگذاری در کشورهای پیشرفته، سرمایه گذاران غربی و شرکت های بین المللی به همکاری مشترک و سرمایهگذاری در این کشورها راغب بودهاند. اگرچه این کشورها را می توان بخاطر برخی خصوصیات و شاخص های کلان اقتصادی نظیر درآمد سرانه، حجم اقتصادی، منابع اولیه و روند صنعتی شدنشان از دیگر کشورها متمایز کرد، با وجود این بررسی عوامل موفقیت آن ها می تواند برای کشورهای دیگری که درصدد پیروی از الگوی توسعه صنعتی مشابه آنها هستند، بسیار مفید باشد. بعضی با مدیریت کارا و موثر، همکاری نزدیک بین مراکز تحقیقاتی و صنایع، توجه به فعالیت های تحقیق و توسعه و حمایت موثر دولت، می توان درصد احتمال شکست در انتقال فناوری را به حداقل رساند.
طبقهبندی انتقال فناوری
-
انتقال بین المللی فناوری: حالتی که عمل انتقال، مرزهای ملی را در مینوردد. مانند انتقال فناوری از کشورهای صنعتی به کشورهای در حال توسعه
-
انتقال منطقهای فناوری: حالتی که فناوری در یک کشور از منطقهای به مناطق دیگر انتقال مییابد، مثلاً در ایران از تهران به خوزستان انتقال مییابد.
-
انتقال میان صنعتی فناوری: حالتی که فناوری از یک صنعت به صنایع دیگر منتقل میشود.مثلاً انتقال فناوری از یک برنامه فضایی به کاربردهای تجاری.
-
انتقال میان شرکتی فناوری: فناوری از شرکتی به شرکت دیگر انتقال مییابد. مثل انتقال تخصص طراحی به کمک کامپیوتر از شرکت تولید ماشین ابزار به شرکتی که در زمینه ساخت وسایل خانگی فعالیت دارد.
-
انتقال درون شرکتی فناوری: حالتی که فناوری در داخل یک شرکت از مکانی به مکان دیگر انتقال مییابد. مانند انتقال فناوری در یک شرکت از شعبه تهران به شعبه اهواز.
برخی از روش های انتقال فناوری
ليسـانــس/Licensing: يك شركت امتياز توليد خاصي را از شركت ديگري دريافت میکند. روشی معمول براي كشورهاي جهان سوم براي صنعتي شدن (جايگزيني واردات) و نیز برای كشورهاي پيشرفته در مورد تكنولوژيهاي نوظهور (توسعه رقابتپذیری) در نظر گرفته میشود، که شامل قرارداد لیسانس اختراع، دانش فنی، علامت تجاری و کپیرایت می باشد.
سرمايهگذاري مشترك/Joint Venture: دو یا چند شرکت، منافع خود را در شرکت و یا پروژه جدیدی ترکیب میکنند و به واسطهی آن میتوانند برای توسعهی فناوری، ساخت کالا یا تکمیل دانش فنی یکدیگر به تبادل دانش و منابع بپردازند. تمامی طرفهای درگیر در سود و زیان این اقدام سهیم میشوند. هدف از مشارکت در این کار (سرمایهگذاری مشترک در سطح بین المللی) کسب فناوری و هدف منابع فناوری، دسترسی به بازارهای محلی و مهارتهای توزیع است.
كنسرسيوم/Consortium: تعدادي شركت و موسسه جهت دستيابي به هدف خاصي در زمينه نوآوري و یا فناوری با يكديگر همكـاري مینمایند ولي سهامي بين آنها رد و بدل نمیشود.
سرمايهگذاري مستقيم خارجي/Foreign Direct Investment (FDI): سرمايهگذاري خارجي به صورت درصدي داخلي و خارجي انجام میشود موضوع مورد نظر سرمايهگذاري، توسط خارجیها در چارچوب سیاستهای انتخابشده انجام میشود.سيستم هاي مديريتي، برنامهریزی مواد، فنّاوری های توليدي، بازاريابي، خدمات پس از فروش از آوردههای سرمايهگذاري خارجي میباشند.
شرکت های انشعابی/Spin Off: شرکتهایی هستند كه در كنار مراكز تحقيقاتي و يا دانشگاه ايجاد میشوند و نوآوري و تكنولوژي های متعلق به آنها را تجاري میکنند. و متقابلا در برخی زمینهها حمایتهایی از سازمان مادر کسب نمایند:
-
سرمایهگذاری منصفانه در شرکت جدید
-
شرکت مادر اولین مشتری شرکت اسپین-آف میشود. (برای ایجاد گردش مالی)
-
ایجاد و توسعه فضای کار (نظیر میز و صندلی و تلفن و غیره)
-
فراهم کردن خدماتی مثل خدمات حقوقی، مالی، فناوری و غیره